saeed
فقط موجهاي دريا هستند که عاشقن با اينکه ميدونن اگر به ساحل برسن ميميرن بازم بيقرار رسيدنن
saeed
ازم پرسید به خاطر کی زنده هستی؟با اینکه دوست داشتم داد
بزنم به خاطر تو بهش گفتم:به خاطر هیچ کس
پرسید:پس به خاطر چی زنده هستی؟
با اینکه دلم داد می زد به خاطر دل تو با یه بغض غمگین گفتم به خاطر هیچی
ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟
در حالی که چشماش پر اشک بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زندست
saeed
ازم پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو؟خب منم راستشو گفتم
گفتم :زندگیمو!نپرسید چرا فقط گریه کرد و رفت اما نمی دونست
که اون خودش زندگیمه
saeed
اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تو رو پیدا کردم
یاد اون روزایی افتادم که به صدتا بهتر از تو
می گفتم من بهترینو دارم
saeed
هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
هر جا که دلت می خواهد بــــرو
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد
انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری
saeed
در آغوش خودم هستم..
من خودم را در آغوش گرفته ام!
نه چندان با لطافت..
نه چندان با محبت..
اما وفادار.. وفادار
saeed
دوستت دارم"
تکیه کلام تو بود
من بی جهت به آن
تکیه..................داده بودم