HADI
یادت هست آن روزهای بهاری را،گل سرخ برایت هدیه آوردم،
گفتم می خواهم آن را در گوشه ای از قلبت بکارم
خواستی بگیریش ولی به یاد داری چه شد؟!
همان وقت بادی آمد و تمام گلبرگ های آن گل نازنین را با خود به اطراف برد.
من نگران از پرپر شدن گل عشقم به دنبال تک تک گلبرگ ها به این سو و آن سو شتافتم،
وقتی همه ی آنها را یافتم شاد و خوشحال به سوی تو آمدم،ولی......
ولی هرگز تو را نیافتم......هرگز.....
payam65
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی*توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
دکتر علی شریعتی
علـــــــــــــــــی
با تمام وجود گناه کردم...
... و در تکرار آن اصرار!...
.. اما!..
... نه نعمتش را از من گرفت،
... نه گناهانم را فاش کرد!...
... اگر اطاعتش را کنم چه مي کند؟ ...
zahra
کاربردهای مختلف " مردن " در فرهنگ بیانی ما برو بمیر : برو گمشو بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد می میرم برایت : عاشقتم می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد مردیم تا ... : صبرمان تمام شد مرده : بی حال مردنی : نحیف و لاغر مردم : خسته شدم من بمیرم ؟ : راست می گی !!
peyman
با "یکی بود یکی نبود "شروع شد این قصه
با یکی ماند یکی نماند،تمام
یکی،من بودم یا تو...!؟
مهم نیست
مهم
قصه ایست که تمام شد!
poria
گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .
علـــــــــــــــــی
با "یکی بود یکی نبود "شروع شد این قصه
با یکی ماند یکی نماند،تمام
یکی،من بودم یا تو...!؟
مهم نیست
مهم
قصه ایست که تمام شد!
مرسی عزیزم ممنون
1391/01/17 - 20:17منم که حضوری بودم و تبریک گفتم!!!
1391/01/18 - 00:00شما که بالای گلی حسین جون
1391/01/18 - 00:02
1391/01/18 - 00:06قربونت برم!!!