یافتن پست: #غمگین

مهسا
مهسا
غروب غمگین ترین تصویر طبیعت است،،،و تو چه زود...!! در قلبم غروب کردی
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 18:50
+5
مهسا
مهسا
@mitra-salehi من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران تو به اندازه تنهایی من شاد بمان{-26-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 18:35
+1
sasan pool
sasan pool
تو میگی دوست دارم آهای غریبه/ولی باور ندارم برام عجیبه/هرکی از راه میرسه میگه باهات/چرا اینجوری شده مهبوت و ماتم/چرا هرچی شعر میگم غمگین و خسته است/چرا دریای دلم رو همه بسته است/آخه تا کی بشینم کنج اتاقم /چرا دیگه نمی خوای بیای سراغم/دنیای بی وفا شده این و میدونی/پس چجوری می خوای برام از عشق بخونی/همه جوانی مو از من گرفته/آره بی وفایی هاش یادم نرفته.{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 17:42
+1
-1
مهسا
مهسا
گفتم: خدایا سوالی دارم گفت: بپرس............ گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من میخندن، ولی وقتی غمگینم کسی با من نمیگرید ؟ گفت: خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم...............................
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 19:22
+3
مهسا
مهسا
هر که آید گوید گریه کن، تسکین است گریه، آرام دل غمگین است چند سالی است که من می گریم در پی تسکینم ولی ای کاش کسی می دانست چند دریابین ما فاصله است من و آرام دل غمگینم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:49
+3
مهسا
مهسا
زندگی آینه ای شفاف است تو اگر زشت و یا زیبایی تو اگر شاد اگر غمگینی هر چه هستی تو در آینه همان می بینی شادیت را در یاب چون گل عشق بتاب تا در آینه ی هستی، گل هستی باشی...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:46
+4
mina_z
mina_z
رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:16
+4
amir taha
amir taha
از تقدیر سرنوشت غمگین نباش رفیق چه بسا کرکس هایی که روی اجساد شیرها رقصیدند شادی کردند و خود را بزرگ پنداشتند اما نمیدانستند شیر، شیر میماند و کرکس، کرکس‬
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 23:20
+7
رضا
رضا
تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 19:53
+1
رضا
رضا
تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 19:49
+2
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ