یافتن پست: #مرگ

چشم انداز..
چشم انداز..
در چشم آفتاب چو شبنم زیادی ام
چون زهر هر چه باشم اگر کم زیادی ام
بیهوده نیست که روی زمینم نهاده اند
بارم که روی شانه ی عالم زیادی ام
با شور و شوق میرسم و طرد میشوم
موجم.. به هر طرف که بیایم زیادی ام
همچون نفس غریب ترین آمدن مراست
تا میرسم به سینه، همان دم زیادی ام
جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ ،
در برزخ و بهشت و جهنم زیادی ام
قرآن به استخاره ورق خورد! کیستم؟!
بین برادران خودم هم زیادی ام!
آخرین ویرایش توسط cheshmandaz در [1391/01/14 - 17:12]
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 17:09
+5
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
چشم هایم را به بیمارستان می برم


نمیدانم چه مرگشان شده !؟؟


هرشب در خواب ، جایشان را خیس میکنند ...!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 15:32
+2
مهراوه
مهراوه
اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس

گامی به تو نزدیک تر می شوم . این زندگی من است . . .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 12:52
+4
payam65
payam65
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد … نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت … ولی بسیار مشتاقم … که از خاک گلویم سوتکی سازد … گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش … تا که پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد …. و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد … تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را …
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 12:36
+1
payam65
payam65
آدمك آخر دنياست بخند

آدمك مرگ هميجاست بخند

آن خدايي كه بزرگش خواندي

به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطي كه تو را عاشق كرد

شوخي كاغذي ماست بخند

فكر كن درد تو ارزشمند است

فكر كن گريه چه زيباست بخند

راستي آنچه به يادت داديم

پر زدن نيست كه درجاست بخند

آدمك نغمه آغاز بخوان

به خدا آخر دنياست بخند
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 12:02
+2
payam65
payam65
حالا که رفتی و بی وفا شدی با کس دیگری آشنا شدی

دیگه حرفی واسه گفتن نداری با منم مثل غریبه ها شدی

ای عشق اولینم ای عشق آخرینم

خدا حافظ خدا حافظ

تو که از درد دلم بی خبری جز غم عشق تو ندارد ثمری

خیلی وقته از محبت و وفا توی چشمات نمیبینم اثری

ای عشق اولینم ای عشق آخرینم

خدا حافظ خدا حافظ

دیگه بی توزندگی پوچه برام بی تو من مرگمو از خدا میخوام

میرم اونجایی که پیدام نکنی توی گوشت میمونه زنگ صدام

ای عشق اولینم ای عشق آخرینم

خدا حافظ خدا حافظ

خدا حافظ خدا حافظ

خدا حافظ خدا حافظ
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 00:14
+1
payam65
payam65
آمـدی، جـانـم بـه قـربـانـت ولــی حـالا چـرا بی وفـا حـالا کــه من افـتــاده ام از پـا چـرا

نوشـدارویی و بعـد از مرگ سهـراب آمدی سنگدل این زودتر می خــواستی، حالا چـرا

عـمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهـمـان توام، فـردا چـرا

نـازنـیـنا مـا بـه نـاز تـو جـوانـــی داده ایــم دیگـر اکنون با جوانان ناز کـن، بـا مـا چـرا

وه کـه بـا ایـن عـمرهـای کـوتـه بی اعـتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چـرا

شورفرهادم به پرسش سر بزیر افکنده بود ای لـب شـیـرین جـواب تـلخ سربالا چـــرا

ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت این قدر با بخت خواب آلود من، لالا چـرا

آسمان چـون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگـفـتم من نمی پاشد ز هـم دنــیـا چـرا

در خـزان هـجر گـل ای بلبل طبع حــزین خامُـشی شـرط وفـاداری بـود، غـوغـا چـرا

شهـریارا بی حبـیب خود نمی کردی سفر این سفـر راه قـیامت می روی، تـنهـا چـرا
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 19:58
mina_z
mina_z
قضیه از اون جایی شروع شد که خیلی عصبانی بود! گفت اگه دوسم داری ثابت کن گفتم چجوری؟ تیغو برداشتو گفت رگتو بزن! گفتم مرگ و زندگی دست خداست گفت پس دوسم نداری تیغو برداشتمو رگمو زدم! وقتی داشتم اروم تو بغلش جون میدادام اروم زیر لب گفت اگه دوسم داشتی تنهام نمیزاشتی!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 02:11
+16
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را کند به دنیا

پاهایش را بغل کند و.... بلند بلند بگوید من دیگر بازی نمیکنم!


چکه چکه تزریق می شوی در من تا ندانم چه مرگم است
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 15:42
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند :
زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد
یکی بدبختی مطلق معنی کرد
یکی درد درمان ناپذیرش خواند
و سرانجام یکی رسید و گفت :
زندگی به تنهایی ناقص است !!! تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 15:00
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ