یافتن پست: #نشست

ali rad
ali rad
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .

.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 20:52
+1
ronak
ronak
تجاوز يعني تو تاکسي خانوم بغل دستي از نوع نشستن يک مرد
احساس راحتي نکنه
تجاوز يعني دختري به خاطر ترس از نگاه هرزه يک مردتو گرماي تابستون
مجبور شه مسیری رو بدوه
تجاوز يعني دوستت دارم گفتنت هزار تا معني بده
تجاوز يعني ويران کردن کاخ آرزوهاي يک زن
تجاوز یعنی به قیمت عشق زن را با تن سنجیدن
تجاوز یعنی اسمش را دوستی ساده گذاشتی و دختری به نام دل عشقش دانست...
تجاوز یعنی به جرم پاک بودن ترد شدن
بله تجاوز تنها به معني به زور هم آغوش شدن نيست
7 دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 19:51
+7
☺SAEED☻
☺SAEED☻
دیشب شب اول قبرم بود، نشسته بودم بالای سر

جنازم، یکدفعه دیدم دو نفر اومدن تو قبرم!

با ترس گفتم: شما ن[!] و منکرین!!!؟

دو نفری با هم جواب دادن: پـَـَـ نــه پـَـَــ ، کامران و هومن هستیم، اومدیم بهت بگیم تو خودت نمره بیستی . . . . !!!!!؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 19:28
+9
mitra
mitra
بعضی ها گریه نمی کنند !
اما از چشم هایشان معلوم است که اشکی به بزرگی یک سکوت
گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . . .!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 18:57
+7
مهسا
مهسا
باز هم دلتنگی...

آرام درکنار پنجره نشسته ام

و دل داده ام به صدای باران

.که اشکهایم را زمزمه می کند

داستان دلتنگی بلند است

و فرصتی نمانده برای گفتن

!شاید وقتی دیگر بگویم از تنگی قفس
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 16:26
+5
payam65
payam65
دکتر شریعتی:همیشه از پسری که در کلاس پنجم ابتدایی در آخر کلاس می نشست بدم میومد.چون هم کچل بود هم زن داشت هم سیگار میکشید....
حالا بعد از 20سال هم زن دارم هم سیگار میکشم هم کچل شدم....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 13:41
+2
m_69
m_69
برفي سنگين نشست

درختي زيبا شد

درختي شكست ....!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 13:38
+4
آفتاب پرست
در خانۀ خود نشته ام ناگاه
مرگ آید و گویدم: ز جا برخیز
این جامۀ عاریت به دور افکن
وین بادۀ جانگزا به کامت ریز!
خواهم که مگر ز مرگ بگریزم
می خندد و می کشد در آغوشم،
پیمانه ز دست مرگ می گیرم
می لرزم و با هراس می نوشم!
آن دور، در آن دیارِ هول انگیز
بی روح، فسرده، خفته در گورم
لب بر لب من نهاده کژدم ها
بازیچۀ مار و طعمه مورم
در ظلمت نیمه شب، که تنها مرگ
بنشسته به روی دخمه ها بیدار،
واماندۀ مار و مور و کژدم را
می کاود و زوزه می کشد کفتار...!

(فریدون [!])
ادامه دارد ...
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1390/12/27 - 10:09]
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 20:59
+5
مهسا
مهسا
چه درديست در ميان جمع بودن..ولي در گوشه اي تنها نشستن
...

براي ديگران چون كوه بودن..ولي در چشم خود آرام شكستن...
براي هرلبي شعري سرودن..ولي لبهاي خود همواره بستن...
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش...ولي در دل اميد خانه بستن..
به من هردم نواي دل زند بانگ...چه خوش باشد از اين غم خانه رستن...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 17:07
+6
ronak
ronak
پای تو نشستم ببین که آخرش چی شد
آرزوهای قشنگم واسه تو سهم کی شد
دلموشکستی و رفتی پی کار خـودت
اینا تقصیر توئه اون دل ِ بیمار خودت
دل ِ بیمار خودت….

خیلی دلم ازت پره..بدجوری از تو دلخوره
یه روز تلافی میکنه دل از دل ِ تو میبـره
قلبـمو پس فرستادی خوب خودتو نشون دادی
من خودمم خسته شدم پاشو برو تـو آزادی

خیلی دلم ازت پره..بدجوری از تو دلخوره
یه روز تلافی میکنه دل از دل ِ تو میبـــره
قلبمو پس فرستادی خوب خودتو نشون دادی
من خودمم خسته شدم پاشو برو تــــو آزادی

میدونستم مزه ی عشقم دلتو میزنه
دل تو یه تیکه سنگه خب محاله بشکنه
تو رو دست کم گرفتــم که این شد آخرش
هنوزم خاطرت اینجاست بیابردار ببرش
بیا بردار ببرش….

خیلی دلم ازت پره..بدجوری از تو دلخوره
یه روز تلافی میکنه دل از دل ِ تو میـــبره
قلبمو پس فرستادی خوب خودتو نشون دادی
من خودمم خسته شدم پاشو برو تو آزادی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 15:31
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ