یافتن پست: #نشست

aB'Bas S
aB'Bas S
رانندگی در کشور های مختلف شیکاگو: یک دست روی فرمان، یک دست بیرون پنجره نیویورک: یک دست روی فرمان، یک دست روی بوق بوستون: یک دست روی فرمان، روزنامه در دست دیگر، پا محکم بر روی پدال گاز اوهیو: هر دو دست بر روی فرمان، هر دو پا روی پدال ترمز، قرار گرفتن در تیر رس تروریست ها کالیفورنیا: هر دو دست روی هوا، قیافه گرفتن، هر دو پا روی پدال گاز، صورت چرخیده و مشغول صحبت با کسی که روی صندلی عقب نشسته به ایران خوش آمدید: یک دست روی بوق، با دست دیگر مشغول دست دادن، یک گوش به موبایل، گوش دیگر مشغول شنیدن موزیک با صدای بلند، پا بر روی پدال گاز، چشمها به خانمهای کنار خیابان دوخته شده، صحبت با شخص دیگری که در ماشین بغل او در حرکت است.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:29
+6
mina_z
mina_z
یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد. ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد. از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟ مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود. دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 11:43
+4
hadith
hadith
نیمکت با هم بودنمان تنهاست ، من دل نشستن ندارم ، تو دلیل نشستن باش !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 01:16
+5
ronak
ronak
در Romantic
نگو مرا نمیخواهی ، منی که به پایت نشستم و با همه چیز ساختم نگو مرا نمیخواهی ، تو نمیدانی از انتظار به تو رسیدن تا انتظار تو را دیدن همه ی موهایم سپید شد نگو مرا نمیخواهی ، تو که حرفهای مرا نمیخوانی ،تو که نگفتی تا آخرش نمیمانی ، منی که دلم خوش بود به اینکه تو را دارم تا همیشه….
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 00:55
+3
mina_z
mina_z
قا غلام تو اتوبوس كنار يه خانم چاقي نشسته بود يه نيگاه به خانومه کرد و گفت : راستي خانم اسم شما چيه خانمه گفت : غنچه آقا غلام گفت : شما وا بشين ديگه چي چي ميشيد
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 23:24
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
برف نو! برف نو! سلام، سلام بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام پاکی آوردی ای امید سپید همه آلودگی‌ست این ایام
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 22:24
+6
رضا
رضا
ای ستاره ها که بر فراز آسمان با نگاه خود اشاره گر نشسته اید ای ستاره ها که از ورای ابرها بــر جهان ما نظاره گر نشسته اید آری این منم که در دل سکوت شب نامه های عاشقانه پاره میکنم ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید دامن از غمش پرازستاره میکنم ای ستاره ها چه شد که در نگاه من دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟ ای ستاره ها چه شد که بر لبان او آخرآن نوای گرم عاشقانه مرد؟ جام باده سرنگون و بسترم تهی سرنهاده ام به روی نامه های او سر نهاده ام که درمیان این سطور جستجو کـــنم نشـانی از وفـــــای او ای ستاره ها مگر شما هم آگهید از دورویی و جفای ســاکنان خاک کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید ای ستاره ها،ستاره های خوب وپـــــا ک منکه پشت پا زدم به هرچه هست و نیست تا که کام او ز عشق خود روا کنم لعنت خــدا بمن اگر به جز جفا زین سپس به عاشقان با وفا کنـم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 11:39
+2
Romantic
Romantic
حسرت یعنی رو به رویم نشسته ای و باز خیســـــی چشمـــانم را... آن دستمال خشک بی احساس پاک کند حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم... حسرت یعنی تـــو که در عین بودنت.... داشتنت را آرزو می کنم...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 01:10
+3
Hossein Behzadi
Hossein Behzadi
همه كار مملكتمون برعكس شده , هواپيماي مشهد اصفهان به گل نشسته حتما از فردا كشتي‌هامون سقوط مي‌كنن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 17:59
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
دیروز سوار تاکسی شدم؛ یه آقایی پیشم نشسته بود! میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من!! صداش زدم؛ میگه : اذیت میشید؟ گفتم :نه پـَـَـ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 01:12
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ