یافتن پست: #گم

poria
poria
من چیستم؟

لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب

که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان

در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 15:37
+4
mah3a
mah3a
سلامتی استادی که سرجلسه امتحان دید برگم سفیده،اومددرگوشم گفت نگران چی هستی؟اسمتو بنویس بقیش بامن!
.
.
.
.
.
.

ولی حیف بیدارشدم بقیه خوابمو ندیدم...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 12:25
+12
mahdi
mahdi
رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل؟ میگم پ نه په دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 23:09
+10
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامانم گیر داده یه آهنگی هست بگرد ببین می تونی دانلودش کنی ؟! میگم اسمشو بگو ؟ میگه نه اسم خودشو میدونم نه خوانندشو ولی اولش یه ریتمی داره مثل " دیدینگ دیدینگ دینگ "
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 21:19
+8
HADI
HADI
تفاوت دخترا با پسرا
تلفن زنگ می خورد :


گفتگوی دو دختر پای تلفن:
سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس



گفتگوی دو پسر پای تلفن:
بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر



بعد از قطع کردن تلفن :


دخترها:
واه واه واه !!! دختره ایکبیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد


پسرها:
بابا عجب بچه باحالیه این حمید خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه!!!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 18:30
+8
peyman
peyman
دل صاحب مرده من!!!! کار هر روزش شده.... گزاشتن پا روی دل من.....به گمانم خیال میکند قالی کرمان است... دل صاحب مرده من!!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 17:32
+2
reza
reza
در ترول
رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارين؟ يارو گفت : مشكي ديگه! گفتم : پ... گفت: گمشو بيرون بي شعورعوضي! اين چيه ياد گرفتن خودشونو مسخره ميكنن . گفتم : بابا ميخواستم بگم پنير هم ميخوام. ... كلي معذرتخواهي كرد و از خجالت من دراومد بعدش گفت: پنير بسته اي؟؟ گفتم : پ نه پ! متري؟؟ گفتمو فراركردم‬ {-33-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:15
+8
payam65
payam65
به سلامتی لرزش دست های پیر پدر

*کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...

میگه : آره .... میگم : بریزمش دور ؟

میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!به سلامتی همه باباها....
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:13
+3
payam65
payam65
آمد و قلب مرا دزدید و رفت

بی قراری های من را دید و رفت

او گمان می کرد من دیوانه ام

بر من و احساس من خندید و رفت

غنچه های عشق را از خاک جان

با تمام بی وفایی چید و رفت

دل به او بستم ولی افسوس،او

حال و روزم را کمی فهمید و رفت

باورم شد رفتنش اما عجیب

بعد از او ایمان من لرزید و رفت

خواستم برگردم و عاشق شوم

عشق هم دیگر زمن ترسید و رفت...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:04
+3
zahra
zahra
..این روزها به طرز عجیبی با خـودم می جنگم که دیـده ها را نادیده بگیــرم و شنیــده ها را نشنیــده ...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 14:50 توسط Mobile
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ