باران می اید.....باران تمام می شود...اما هنوز من خیس ماندم....تو می ایی.تو می روی...اما هنوز من..من..لا به لای همیشه همین چند سطر پیدایت می کنم...غیب نمی گویم....همیشه قبل از اینکه دیده باشی عطر یاس را حس می کنم.......................................

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+44

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 40542
*elnaz* *
1969 پست
زن - مجرد
1371-03-27
حالت من: شیطون
کارشناسی گرافیک
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
فراري
usc.ac.ir
شنا.....باشگاه
xperia.........
elisecret.blogfa.com
0938...........

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(94 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(17 گروه)

برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

*elnaz* *
*elnaz* *
بَعضـــي اَشــکهــــا هَستَند بــــي دَليل
بــــي بَهانـِـــه!
يــِـک دَفعــِــه اي
نِصفـــــِـــــــ
شَبــــي
.
.
عـَـجيب، آدَم را
آرام
مـيکُنَند....

دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:13
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
{-15-}{-15-}

دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:10
+4
*elnaz* *
*elnaz* *

شراب خواستم…



گفت : ” ممنوع است ”



آغوش خواستم…



گفت : ” ممنوع است ”



بوسه خواستم…



گفت : ” ممنوع است ”



نگاه خواستم…



گفت: “ ممنوع است ”



نفس خواستم…



گفت : ” ممنوع است “



… حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،



با یک بطری پر از گلاب ،



آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد



با هر چه بوسه ،



سنگ سرد مزارم را



و …



چه ناسزاوار



عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،



نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،



به آرامی اشک می ریزد …



تمام تمنای من اما



سر برآوردن از این گور است



تا بگویم هنوز بیدارم…



سر از این عشق بر نمی دارم …


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:09
+3
*elnaz* *
*elnaz* *

مهـــــ ـــــ ــــم نـیـســــــــ ـتــ




ایــن در بــﮧ کــدامـ پاشنــــــ ــــﮧـ مــےچرخـــــــــ ـد . . ،




 مهم تویــــــــ ــــے . .




کــﮧ نــﮧ مـ‌ـ ے آیـــــ ــے، نــﮧ مـ‌ـــــ ــــــ ــے روـے . . .!



دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:05
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
گمان میکردم وقتی نباشم دلت میگیرد اما دیدم نه !
بدون من شادتری ، شلوغتری ، صدای قهقه خنده هایت تا اینجا هم شنیده میشود …
گویا من سد راهت بودم و تو دیگه آزادی..!!
این همه قدر نشناسی مبارک دلت !


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:01
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
تو که نیامده . . . میروی !
تو که میروی . . . نیامده !
.
کمی صبر گن
بگذار خوب شوم
آنوقت میتوانم
.
.
تابستانی که گذشت
"پائیزی که نیستی"
زمستانی که سرما زد
.
همه و همه را برایت تعریف کنم . . .
.
بگذار آجرهای خیال را از زمین بردارم
.
تا خوابهایم خوب شوند
زخمهایم شعر شوند
.
و من آرام چشمانم را باز کنم . . .
.
راستی شاعر نوشته های من
.
من را یادت میاید ؟
یادت من را میخواهد ؟
.
.
دروغ بگو . . .
.
.
.
"چشمانت از این فاصله پیدا نیست"


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 19:58
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
زیر باران گریه می کردم آرام و بیصدا تو چتر را بالای سرم گرفتی اما همچنان گونه های من خیس از گریه ماند ...! و تو هرگز نفهمیدی که چتر باید بالای دلم باشد نه روی سرم....................................


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 19:56
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
slm..................................{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 19:42
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
slm........................
دیدگاه  •   •   •  1392/07/17 - 23:22
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
ازش خواستم حقیقت رو بگه تا روشن شم..ولی وقتی گفت کلا خاموش شدم......
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 23:52
+1