reza
روحم می خواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به دنیا زانو هایش را بغل کند و بلند بلند بگوید:من دیگر بازی نمی کنم
reza
سیگاری روشن میکنم
و به خاموش بودنم فکر میکنم
کـــــــــام عمیق
همراه آهی کوتاه
بیرون میدهم دودش را
کمرنگ میشود مثل خودم
نفسم میگیرد
از زندگی اجبــــــاری
reza
حواسم را به فندک مارک دارت پرت کردی...
تعارف سیگارت مرا واداشت که قبول نکنم
آخه عادت به قبول هدیه از دستت رو نداشتم
و نمیخواستم زیر دین تو باشم لعنتی!
انگار قلبم سیگار کشیده بود
صدایم شکسته و خراشیده گفت:
مثل یه وصله ناچسب به هم کوک خورده ایم
صدایت تارهای وجودم را لرزاند وقتی گفتی:
من فقط با سیگارم کوکم
با تو ناکوکم....
زین پس من هم با سیگارم کوکم لعنتی...!
reza
بچگی یعنی:
وقتیکه فاصله ی دستشویی تا اتاقمونو می دویدیم
و از اینکه لولو ما رو نمی خورد فریاد می زدیم، ھـــــوراااا
از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم ،
جز اینکه آرزو داشتم بزرگ شم ...
reza
بابا یکی بی حاله
یکی مهربون و بعدشم عصبانی و حالاهم بیحال
چی به سر ما اومده
خنده چی شد
کسی اندازه من مشکل نداره
ولی شده باشه حتی به زور میخندم
reza
خط خطی های ذهنم
چون باغ های شنی
خواب های توست
آنجا که زمان موهوم است
و روزهای رخوت آور در هم آمیخته
reza
درست است که من همیشه از نگاه نادرست و طعنه ی تاریک ترسیده ام
درست است که من زیر بوته ی باد، سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست....
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید..
reza
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد
نوروز باستانی را به شما تبریک می گم و سالی سرشار از موفقیت و سلامتی براتون آرزومندم و مثل همیشه می گم
آرزومند آرزوهاتونم
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
سال نو شما پیشاپیش مبارک
reza
واقعا بعضی جمله ها رو باید تو زندگی همش زیر لب تکرار کرد: (( در زندگی زیاد بودند دست هایی که برایم تکان دادند اما خیلی کم بود دست هایی که تکانم دادند)).