یافتن پست: #حسرت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

Moein - Shomal دانلود آهنگ جدید معین به نام شمال



هوا ابری و من با چشمای تر
دوباره بدون تو میرم سفر


شبیه یه تصویر بی حس و حال
دوباره بدون تو میرم شمال


با من حسرت پرسه تو اسکله
کنار تو با کمترین فاصله


با من عادت غرق دریا شدن
به عشق تو باز تو دلت جا شدن


کدوم ساحلِ دِنج پهلوی تو
بشینم پی رَدی از بوی تو


صدفها، صدف اوج غم با منِ
دل تنگمو، صخره پس میزنه


چه وقتی، کجا قایق لحظه ها
منو میبره تا رسیدن به ماه


شمال و غــروب و معـمـای تـو
کـدوم روزِ خـوبـه تماشـای تـو…


امان از غم جاده و بغض من
میبارم برای سبک تر شدن

دیدگاه  •   •   •  1394/03/1 - 19:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در music






بهروز وظیفه___حسرت
بیر گوزل غملی ماهنی ♥♥♥
__________________
کونلومون قاپیسین باغلادیم
عشقوین یاسینی ساخلادیم
هرگجه هر گجه آغلادیم
سننن سورا :(




1 دیدگاه  •   •   •  1394/02/20 - 22:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادمه خیلی تعصبی و غیرتی بودی....
الانم هستی؟؟؟؟
کجایی که ببینی کسی ک قراره به عنوان همسر آیندم انتخابش کنم از هم آغوشی با من حرف میزنه....هاااا؟؟ کجایی نامرد؟؟
کجایی که برام غیرتیشی؟؟کجایی که خون راه بندازی که نباید عروس کسی دیگه بشم؟؟!!
کجایی لعنتیییییییییییی؟؟
کجایی که ببینی لج کردم با خودم با تو...هه...هرچند برا تو که مهم نیس...
کجایی که ببینی یکی عاشقمه جونشو واسم میده
میخواد خوشبختم کنه ولی تو با منو احساسم بد کردی کاری کردی که از عشقو عاشقی بترسم اما من ی دخترم با احساساتم زندم باز عشقو تجربه میکنم...اون کسی که عاشقمه رو اونقد خوشبخت میکنم که هر روزت بشه حسرت خوردن که چرا از دستم دادی...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:17
sami
sami

 


گاهی اوقات

حسرت تکرار یه لحظه 
دیوانه ام میکند

دیدگاه  •   •   •  1394/01/18 - 16:03
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



" تـنـهایـی "

تنهـایی یعـنی موقـع درد فـریاد زدن...

تنهـایی یعـنی اشــک بی صـدا...

تنهـایی یعـنی خسـته اما بدون تکـیه گاه..

تنهـایی یعـنی حسـرت دیدن چشـم نگران...

تنهـایی یعـنی دسـتاتو با لـیوان چای گرم کنی...

تنهـایی یعـنی حسـرت دیدن چشـمان منتظـر...

تنهـایی یعـنی حسـرت شنیـدن صـدای نگـران...

تنهـایی یعـنی اس ام اس بدون جواب...

تنهـایی یعـنی حسـرت شنیـدن صـداـی آشـنا...

تنهـایی یعـنی حسـرت یه اغوش...

تنهـایی یعـنی حسرت دسـتاش...

تنهـایی یعـنی حسرت نگاهـش...

تنهـایی یعـنی حسرت گذشـته...

تنهـایی یعـنی زندگـی با خـاطرات...

تنهـایی یعـنی بسـتن چشـم و سیـر در خاطـرات...

تنهـایی یعـنی سفارش غـذا براـی یه نفـر...

تنهـایی یعـنی سیگـار پشــت سیگـار...

تنهـایی یعـنی بغض خورده شـده...

تنهـایی یعـنی نگـاه به آسمون...

تنهـایی یعـنی درد دل با ماه...

تنهـایی یعـنی تکیـه به دیوار...

تنهـایی یعـنی لحـظه هـای بدون آرامـش...

تنهـایی یعـنی زخم خوردن از آدم ها...

تنهـایی یعـنی درد بدون مسـکن...

تنهـایی یعـنی نگـاه کردن عکس...

تنهـایی یعـنی گوش کردن صـدای ضبط شـده...

تنهـایی یعـنی مـرگ بی صـدا...

تنهـایی یعـنی جسد کـرم گـذاشتـه شـده تو خـونـه...

تنهـایی یعـنی دفن بی صـدا...

تنهـایی یعـنی قبر بی رهـگذر...

تنهـایی یعـنی قبـر خاک گـرفتـه...

تنهـایی یعـنی مرده متحرک...

تنهـایی رو فقـط یه آدم تنهـا میفهمـه...
دیدگاه  •   •   •  1393/08/28 - 20:55
+3
sonya
sonya
نميدانم چرا رفتی ...
نميدانم چرا !!! شايد خطا کردم

و تو ... بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی
نميدانم کجا؟! تا کی؟! برای چه؟!
ولی رفتی ...

و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت ،
تمام بالهايش غرق در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود
و بعد از رفتن تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
و من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد

و بعد از رفتنت دريا چه بغضی کرد
ميدانم تو نام مرا از ياد خواهی برد

هنوز آشفته چشمان زيبای توام ... برگرد!
ببين که سرنوشت من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت:
تو هم در پاسخ اين بی وفاييها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
...
و من در حالتی ما بين اشک و حسرت و ترديد
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزی ترين ويرانی يک دل
ميان غصه ای از جنس بغض کوچک يک ابر

نميدانم چرا !!!
شايد به رسم عادت" پروانگی مان "
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم



X
دیدگاه  •   •   •  1393/07/6 - 21:03
+6
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به ع[!]ایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست....


2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 18:21
+4
David
David
همین روزاست که تو خیابون یه پراید گذرموقت ببینیم.حسرت بخوریم!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 19:35
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونی اوج حسرت یعنی چی??

یعنی من تو اد لیستت باشم
ولی
نتونی مخمو بزنی..=))
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 23:38
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آی دختر خانوم با توام!!!
تو ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ!
ﺑﺮﺍﯼ ....
ﺧﻠﻖ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺗﻮﺩﺧﺘﺮ ﻧﺸﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺨﻮﺍﺏ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺨﻮﺍﺏ ﺷﻮﯼ
ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﺷﻮﯼ !
ﺗﻮﺩﺧﺘﺮ ﻧﺸﺪﯼ ﮐﻪ ....
ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﺗﺎ ...
ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎﺷﯽ ...!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/31 - 13:03
+2
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ