یافتن پست: #خلاص

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آدم مست باشه اما پست نباشه
آدم سرکار باشه اما سربار نباشه
آدم بیکار باشه اما بی عار نباشه
آدم بی کس باشه اما ناکس نباشه
آدم بی صفا باشه اما بی وفا نباشه
آدم دلتنگ باشه اما دل سنگ نباشه
خلاصه کنم....
آدم مرد نباشه اما نامرد هم نباشه
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 17:17
+3
zahra
zahra
کاش میشد واسم خواستگار می اومد! بعد من میگفتم : شمااومدین منو بگیرین؟ اونام می گفتن : بلــــــــــــه! بعد منم میدویدم و داد میزدم: اگه میتونین منوبگیرین ... اگه میتونین منوبگیرین! خلاصه همینجوری تا شب بازی می كردیم ! :d
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 12:48 توسط Mobile
+7
saeed
saeed
بهش بگی دوسش داری پررو میشه ، میره ...
بهش بگی ازش بدت میاد نا امید میشه و میره ....
محبت کنی خوشی میزنه زیر دلش و میره ....
محبت نکنی ، یکی دیگه بهش محبت میکنه و میره.... ...
خلاصه اومده بود که بره ...
خودتو خسته نکن !!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/7 - 00:52
+3
محمد
محمد
یه روز یه امریکایی یه ژاپنی یه ایرانی در مسابقات تربیت سگ شرکت میکنن به اینا میگن هر چی بلدین به سگهاتون یاد بدین ما یه سال دیگه میایم تا هر کی سگ رو خوب تربیت کنه جایزه مال اونه.
خلاصه یه سال میگذره مسولین برمیگردن.
اول میرن سر سگ امریکایی میبینن سگه داره چت میکنه تعجب میکنن میرن پیش ژاپنی میبینن سگش داره غذا میپزه بازم تعجب میکنن در نهایت میرن میبینن سگ ایرانیه افتاده زمین حتی نای بلند شدن نداره از ایرانیه میپرسن اقا این چه وضعشه؟ایرانیه با اعتماد به نفس میگه یه لحظه صبر کنین.......بعد یه تیکه نون خشک از جیبش در میاره تو همون لحظه سگه بلند میشه میگه اصغر تو رو خدا از اون یه تیکه بده بخورم.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 22:26
+11
saeed
saeed
بعضیا رو باید یهو از زندگیت حذف کنی...اگه به مرور باشه زجرت میدن...

مثل کندن چسب زخم ( ̲̅:̲̅:̲̅:̲̅[̲̅ ̲̅]̲̅:̲̅:̲̅:̲̅) از رو پوست که یهو می کنیش

و خلاص میشی...!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 13:26
+1
sina
sina
مهندس !


گرفتم بعد عمری مدرکی چند
و اینجانب شدم حالا مهندس !

ندانستم که ریزد از چپ و راست
ز پایین و از آن بالا مهندس !

غضنفر گاری اش را هول نمیداد
زنش گفت هول بده یالا مهندس !

تقی هم چونه میزد کنج بازار:
نمی ارزه واسَم والا مهندس !

به مرد قهوه چی میگفت اصغر:
دو تا چاییِ قند پهلو مهندس !

شنیدم کودکی میگفت در دِه
به مردی با چپق، خالو مهندس !

ز جنب دکّه ای بگذشت مردی !
صدا آمد " وَفِرما تو مهندس !"

خلاصه میخورَد خون جماعت
همیشه بدتر از زالو مهندس !

شنیدم با تَشَر میگفت معمار
به آن وردست حمّالش مهندس !

همین مانده که از فردا بگویند
به گوساله و امثالش مهندس !

یِهو یاد سکینه کردم ای داد ...
فدای آن لب و خالش مهندس !

شنیدم که عمل کرده دماغش
خبر داری از احوالش مهندس ؟!

شنیدم بعد تنظیمات بینی
بهش میگن همه خانوم مهندس !


شنیدم بچه زاییده دوباره
بگو هشتا کَمه؟ خانوم مهندس !

سرت رو درد آوردم من مهندس !
سخن از هر دری اومد مهندس !


يكي شيرموز ميخواد با كيك تازه
برو که مشتریت اومد مهندس !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 20:07
+1
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
مچاله کن ، بشکن ، بند بزن ، خط بزن ، خلاصه راحت باش …

ارث پدرت نیست ، دل تنهای من است . . .
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 23:03
+6
قلعه حیوانات

موضوع کتاب: رمان (سیاسی، اجتماعی)
زبان کتاب: فارسی (متن انگلیسی در انتهای کتاب ضمیمه شده است)
نویسنده: جورج اورول

توضیحات
داستان کتاب پیرامون انقلاب گروهی از حیوانات یک مزرعه بر علیه صاحب مزرعه می باشد؛ نویسنده سعی دارد تا دلیل فروپاشی انقلاب های جوامع مختلف را بدون تعصب و به صورت صریح بیان کند، نتیجه گیری که من از این کتاب کردم تو یه جمله خلاصه میشه (( راحت طلبی = اختلاف طبقاتی = نابودی جوامع )) [فایل]
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1391/01/12 - 12:46]
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 13:21
+6
mitra
mitra
خلاصه سال 90 :
قهوه تلخ
استیو جابز
معمر قزافی
اختلاس 3 هزار میلیاردی
جدایی نادر از سیمین
زنده یاد ناصر حجازی
گل شیفته فراهانی
فرنود
گلدن گلوب
اسکار
اصغر فرهادی
روح ا... داداشی
محمد نصرتی و شیث رضایی
خانه سینما
طلا.دلار.سكه
خشك شدن درياجه اروميه.
انفجار کرج با دلیل نا معلوم
استاد شجریان
مبارک
افشین دژاگه
زنده یاد سیمین دانشور
چارلز والتون
جان مک کارتی
.
.
و
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 14:50
+6
Danial
Danial
پارسال عید بود با دوست دخترم رفتیم یه کم خرید ، جلو یه مغازه کفش فروشی واسادیم ، من حواسم به مغازه بغلیش بود ، بهش گفتم بیا اینور این کفشاش قشنگه ، ولی جوابی نیومد!!! منم که همچنان نگاهم به ویترین مغازه بغلی بود دستشو گرفتم کشیدم سمت خودم و راه افتادم که دیدم یکی پشت سرم جیغ میزنه آقا ولم کن!!!! کمک... ولم کن دیوونه ... برگشتم دیدم ااااااااااا اینکه دوست دختر من نیست!!! نگو این تو همین فاصله می ره تو مغازه منم دست یه دختر دیگه رو میگرم ......... خلاصه آبرومون رفت! ولی کلی هم خندیدیم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 09:57
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ