رضا
زیادی خوبی كردم رفتی نموندی با ما آخر خط رسیده دوسم نداری حالا *** با رقیبم نشستی گفتی همین كه هستی رفتی و بی تفاوت دل منو شكستی ***** یه روزی بر میگردی وقتی كه خیلی دیره خیال میكردی قلبم بدون تو میمیره ***** خیال میكردی هیچوقت دست تو رونمیشه بازی دیگه تمومه برو واسه همیشه **** دلم گرفته از تو از عاشقی حرف نزن آخر قصه ما نه تو میمونی نه من
sasan pool
من تصمیم گرفتم شغلمو عوض کنم.الان من 8 ساله که پیر هن مشکی میپوشم.چند وقت پیش رفته بودم بیرون دم خونه ما یک دارو خونه بود که بسته بود به علت فوت پدر طرف خلاصه کسبه آمده بودن مغازه طرف باز کن من هم داشتم با موبایلم حرف میزدم اون بغل وایساده بودم مغازه این و که باز کردن همه آمدن به من تسلیت گفتن فکر کردن من فامیل طرفم تصمیم گرفتام برم توی بهشت زهرا پول بگیرم توی مراسماشون شرکت کنم.
ebrahim
من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند! شهری که روانشناس هایش همه از همسرانشان طلاق گرفته اند! شهری که در جدول های روزنامه ها و مجله ها سوال این است : بی دینی 7حرفی( و جواب می شنود : سکولاری! ... شهری که می گویند مسلمان ساز و مسلمان دار است اما با هر نفس تهمت میزنند و غیبت می کنند و به قولی گوشت برادرمرده خود را با ولع می خورند . شهری که نظامی اش شهردار می شود ! مهندس برقش تاکسی دارد ! آدمها از دیدن پلیس می ترسند ! شهری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد ! شهری که زبانش "پارسی" است اما می گویند "فارسی" چون زبان عربها "پ" ندارد ! شهری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم ، و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان نفس بکشیم . شهری که مرگ حق است و حق گرفتنی! شهری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد ! شهری که کف اتوبانش دست انداز دارد ! شهری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند ! شهری که [!] آمریکا می گویند ولی آرزویشان این است که آمریکا را حداقل ی
رضا
بازیگری گذشت سحرگه ز کوچه ای “فریاد شوق از سر هر کوی و بام خاست” در زیر پای او.........................
عسل ایرانی
هواپیما تو قلب آسمون موتورش آتیش گرفته، خلبان گفته داریم سقوط میکنیم.میکه یعنی سقوط کنیم زندگیمون تموم میشه؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ می یفتیم تو یه جزیره و سریال لاست رو میسازیم