یافتن پست: #شانه

saman
saman
در CARLO
می زنم کبریت بر تنهایی ام

تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام

می روم تا هر چه غم پارو کنم

خانه ام را باز هم جارو کنم

می روم تا موی خود شانه کنم

خنده را مهمان این خانه کنم

می روم تا پرده هارا واکنم

دوست دارم؛ دوست دارم

عشق را معنا کنم

شادی ام را رنگ آبی می زنم

بوسه بر طعم گلابی می زنم

می دوم خندان به سوی آینه

باز می خندم؛ به روی آینه

می زنم یک شاخه گل بر موی خود

می نشینم باز بر زانوی خود

می نشانم روی دستم یک کتاب

تا بخوانم باز هم یک شعر ناب

آری!آری! این منم این شاد و مست

دوست دارم عاشقی را هرچه هست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:24
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
همین که صدایم می‌کنی همه چیز این جهان یادم می‌رود یادم می‌رود که جهان روی شانه‌ی من قرار دارد یادم می‌رود سر جایم بایستم پا به‌ پا می‌شوم زمین می‌لرزد . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 11:31
+4
saman
saman
در CARLO
اون وقتـها که بــچـه بودیـم خــوب یـادتـه بـازیـهایی که با هم میکردیـم خوب یـادتـه
آن روزهامن بودم وتو،یه دوستی بچگونه شب و روز را به هم گذر کردیم خوب یادته
آره،عـزیزم روزهـام می گـذشت به یـادت تا که دوستیهامون رسید به عشق،یادتـه
ولی افسوس نبـود جـرات ابـراز عـشقـم نمی دونم شاید گریه و خنده هایم رایادته
کردم هـرآن کاری که برمـی آمد ز دستم به گمانم به نشانه ابرازعطش عشقم،یادته
گذشـت آن روزهـای خـوب یا بد شایـدم من که تابه ابد به یادمه،تو هم احتمالا یادته
نشـسته بـودم کـنـج خـانه،ویران وحیران مـادرم کـشیـد دسـتی برسـرم،گـفـت یادتـه
گفتمش مادرچه رابایدبه یادداشته باشم گـفـت:.............،دخـتـر هـمـسایه را یـادتـه
نبودی در آن لحظه، بنگری حال و روزم را ولـی احـتمالا قلـب و دل نـازکم را خوب یادته
آره، مادرم گـفت تـو رفـتی در پی زندگی من ماندم و یک عمر احساس مردگی،یادتـه
نمی دونم چگونه عمرم را بعدتو بسر کنم بگـو بـر من راه حـلی،ای بی وفـا،اگر دریـادته
نمیدونم شعرم منظورم را میرسونه یانه.ولی امیدوارم درکم کنید.شعر ساده و خودمونیه ولی از
ته قلبم دراومده.
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/11 - 12:20]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:20
+4
saman
saman
در CARLO
تربيت بدني
-----------------------------------------
مربي و بازيکن اسبق پرسپوليس ؟
الف) علي پروين
ب) علي شهين
ک) علي مهين
ش) علي دمبه

کشتي گير گردن کلفت ايران ؟
الف) عباس جديدي
ب) عباس قديمي
ک) عباس نيو
ش) عباس آپ تو ديت

تيم فوتبال آباداني ؟
الف) نفت آبادان
ب) بنزين آبادان
ک) گازوئيل آبادان
ش) استقلال اهواز

باشگاه انگليسي ؟
الف) ميدلزبرو
ب) ميدلزبيا
ک) ميدلزبودي حالا
ش) ميدلزپاشو برو گمشو

بازيکن بوسنيايي سابق بايرن مونيخ ؟
الف) حسن صالح حميدزيچ
ب) حميد صالح حسنزيچ
ک) حسن حميد صالحزيچ
ش) بابا چند نفر به يه نفر ؟؟؟

دروازه بان انگليس در جام جهاني 1998 فرانسه ؟
الف) ديويد سيمن
ب) ديويد سيمثقال
ک) ديويد سيگرم
ش) ديويد سيتن

مهاجم سال هاي دور منچستر يونايتد ؟
الف) اندي کول
ب) اندي سرشانه
ک) اندي پشت بازو
ش) اندي مرسي هيکل
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 10:53
+4
NeDa
NeDa
چه آرام سرم را روی شانه هایت می گذارم چه مهربان نوازشم می کنی چه زیبا خواب می بینم چه تلخ بیدار می شوم تو بیدار نمی شوی ... تو رفته ای ... و دنیایم هنوز پر است از کابوس
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:47
+4
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
کاش سرم را بردارم
و برای هفته‌ای در گنجه‌ای بگذارم و قفل کنم
در تاریکی یک گنجه خالی
روی شانه‌هایم
جای سرم چناری بکارم
و برای هفته‌ای در سایه‌اش آرام گیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 11:36
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
بیا و بگذار سرمـ را روی شانه هـایت بگـــذارمـ می خواهمـ دیگـــر تنهـا نباشمـ . می خواهـمـ ایـن بار کـه می گریمـ #اشکهـــایمـ جای امنـی داشته باشند در آغـوش تو. می خواهـــمـ تنهایــی ام را تنهــــــــا بگــــــذارمـ . امــــــــــا ..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تیر آرش در کمانم...نام ایران بر زبانم...
قله ها در زیر پایم...کهکشانها آشیانم...
سرکشم چون کوه آتش آتشم... آتشفشانم...
چون سیاوش پاک پاکم...همچو رستم پهلوانم...
کاوه ام آزاده مردم...تار و پود کاویانم...
من زماد و از هخایم...از ارشک ساسانیانم...
مازیارم...بابکم...من رهبر آزادگانم...
جشن یلدا جشن نوروز...هم سده هم مهرگانم...
نور خورشید نور چشمم...آسمانها زیر پایم...
زاده پاک اهورا...از نژاد آریایم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 23:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانه ‌ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به ‌هدر رفته ‌ام ای ‌دوست
ناراضی‌ ام، امّا گله‌ ای از تو ندارم

در سینه‌ ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس‌ های خودم را بشمارم

از غربت‌ام آنقدر بگویم که پس‌ از تو
حتّی ننشسته ‌ست غباری به مزارم

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روز
روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یک‌ بار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی ‌اش را بفشارم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 22:58
+2
saqar
saqar
در CARLO


دلتنگي هايت را در آغوش بگير و بخواب …



هيچكس آشفتگي ات را شانه نخواهد زد …



اين جمع پر از تنهاييست .
آخرین ویرایش توسط 28000 در [1392/04/4 - 18:36]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/4 - 18:27
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ