سحر
ديشب در خواب ديدم ماه طلوع كرد.شب بدر بود.اهسته در بياباني بي انتها قدم
ميزدم.هيچكس انجا نبود.هيچ حسي با من نبودفكر كردم مرده ام.فكر كردم در
سرگرداني خود تا ابد اسيرم......
ولي نه عشق تو چون خورشيدي دميد وجهان تازه شد.تازه فهميدم انجا بيابان نيست دشت پر گل است.تازه فهميدم خواب نيستم بيدار بيدارم.
kiss
آنچنان میل تو دارد دل من /که اگر نامه رسان گرگ بیابان باشد/ قدمش میبوسم.
عسل ایرانی
کاش می شد با هم باشیم ، پیش هم شاد باشیم
کاش می شد این دلامون دو قدم فاصله داشت ،
کاش می شد این دل من پر می شد هر شب و روز از اسم تو ، از یاد تو
zahra
ما دوچشم داریم تا ببینیم . دو دست داریم تا نگه داریم . دو پا داریم تا قدم بزنیم . تو گوش داریم تا بشنویم . اما چرا فقط یک قلب داریم ؟ چون آن قلب دیگر به کس دیگری داده شده تا ما اورا پیدا کنیم تا بتوانیم عشق بورزیم و عشق ورزیده شویم ..
kiss
ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ فلک / هر که از دیده مان رفت زخاطر ببریم / یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت به خواب /دل به عشق دگری داده زآنجا بپریم /وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود /خاک زیر قدمت را به دو دنیا بخریم