♥ نگار ♥
یی تو بیچاره اند واژه هایم ...
بارانی و
خیس و لغزنده ..
♥ نگار ♥
مرد من ...
مهربانم !!
مخاطب عاشقانه های من ...
زن نبوده ای که بدانی دستهای مردانه ات که در دستم باشد حکم تمام دنیا را برایم دارد ...!!
من عاشق مردی شده ام که در روزهای بارانی برای دلم چتر میگیرد ....!!
مرد رویاهای من ...
بگذار هرچه میخواهد بشود ...!!
تاوقتی دستهای گرمت را در دست دارم خوشبختم ....!!
بگذار زمان از حسادت بترکد ...!!
من عاشق مردی هستم که زمین مانند او ندارد ....!!
من بی تو ...
از تمام آفرینش بیگانه ام ...!!
زن بودن خوب است وقتی
ازتمام مذکرهای دنیا
پای تو در میان باشد ....!!
نمیدانی چه کیفی دارد خانوم بودن برای تو ....!!
♥ نگار ♥
خسته ام خسته از این روزاهای تکراری خسته از این شبای سرد بیقراری
خسته از بی تو بودن در این هوای بارانی خسته از فاصله از این همه بیتابی
خسته از این همه دروغ این همه فریب خسته از عشق وادعاهای پوشالی
♥ نگار ♥
پارسال با او در زیر باران راه می رفتم
امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم
شاید باران پارسال اشک های فرد دیگری بود
گل نازم این حق من نبود اما الهی خوشبخت بشی ...
♥ نگار ♥
بهانه نیاور...•••
رفتنت برای بودن با دیگری بود...•••
نه تقدیر را گردن بزن و نه با دستهای روزگار کاری داشته باش...•••
مسئله دست تو بودکه در دستهای دیگری جا خوش کرده بود...•••
بیخیال میشوم ....برو...•••
به باران بی امان چشمهایم میگویم•••
«من اگر من باشم اشکی برای کسی که مرا م________فت ف_______روخ________ت نمیریزم...•••