♥ نگار ♥
می غلتد بر گونه هایم
چه شور
با نمکی خاص
می گویند:
گریه یا از شوق است
یا از سر درد
و جنس گریه ام ؛ همین است
از سر درد
نه برای خود
که برای دیگری
برای رفتنش
برای تنهاییش
برای درد های سینه اش
برای ناگفته هایش
دوست دارم گریه کنم
اینبار برای خود
نه برای او
برای فرصت های از دست رفته ام
برای ماندم در برزخ
برای اما و اگرهایم
که همیشه با من است
در غزل سرا
می ریزد اشک از دیدگانممی غلتد بر گونه هایم
چه شور
با نمکی خاص
می گویند:
گریه یا از شوق است
یا از سر درد
و جنس گریه ام ؛ همین است
از سر درد
نه برای خود
که برای دیگری
برای رفتنش
برای تنهاییش
برای درد های سینه اش
برای ناگفته هایش
دوست دارم گریه کنم
اینبار برای خود
نه برای او
برای فرصت های از دست رفته ام
برای ماندم در برزخ
برای اما و اگرهایم
که همیشه با من است